محل تبلیغات شما



2 ماه بود که وارد کلاس ششم شده بودم. یعنی درست سال 1338که در آن سال پدرم با پدر آیت الله مهدوی به سفر حج رفتند و این سفر، باب دوستی و مراودت شد و دعوت پدر آیت الله مهدوی از پدرم به باغ کن، موجب صمیمیت خانواده‌ها شد.


سید علی حسینی ‌ای فرزند مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج سید جواد حسینی ‌ای، در فروردین‌ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر با ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود و زندگی مرحوم سید جواد ‌ای هم مانند بیشتر ون و مدرسان علوم دینی، بسیار ساده: پدرم معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشه‌گیر [.] زندگی ما به‌سختی میگذشت. من یادم هست شب‌هایی اتفاق می‌افتاد که در منزل ما شام نبود. مادرم با زحمت برای ما شام تهیه میکرد. [.] آن شام هم نان و کشمش بود.»

خانه‌ای که خانواده‌ی سید جواد در آن زندگی میکردند در یکی از محله‌های فقیرنشین مشهد بود: منزل پدری من که در آن متولد شده‌ام، تا چهار پنج سالگی من، یک خانه‌ی  ۶۰ ـ ۷۰  متری در محله‌ی فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفه‌ای! هنگامی که برای پدرم میهمان میآمد -و معمولاً پدر بنا بر این که و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت- همه‌ی ما باید به زیرزمین میرفتیم تا مهمان برود. بعد عده‌ای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم.»

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

19Aban communication- the management pr-cultur